فروشگاه

دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا تو از soratyrooz

دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا تو از soratyrooz

دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا تو

 

 

معرفی رمان:

حمید و رها خواهر و برادری هستن که با هم زندگی میکنن…یه روز حمید بخاطر مشکلی که داره تصمیم میگیره که خونشون رو که ارث پدریشونه رو بفروشه و حالا یه اقایی میاد خونه رو بخره که…. پایان دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا توخنکای یک عصر بهاری …کنار شاه بوته یاسی وحشی

 

 

 

قسمتی از رمان:

زمین می‌لرزد…دستی برای بچه ها که داشتن از حیاط مدرسه خارج میشدن تکان دادم و ازشون دور شدم..کنار ایستگاهاتوبوس ایستادم و منتظر اتوبوس شدم…سوار که شدم از شدت گرما میخواستم جیغ بزنم…مهر ماه بود و هوابه شدت گرم…از شلوغی توی اتوبوس جایی برای نشستن پیدا نکردم…دستمو گرفتم به یکی از صندلی ها و به خیابون خیره
شدم…ناخداگاه رفتم توی فکر..خدا خدا می کردم الان که میرم خونه حمید خونه نباشه…اگر هم باشه

دوستاش رو نیاورده باشه دور هم باشن…ای کاش مامان زنده بود و جلوی کارای حمید رو می گرفت…منی که

خواهرشم و ۵ سال ازش کوچکترم نمیتونستم از پسش بر بیام…

به خودم که اومدم دیدم اتوبوس ایستاده..دیگه باید پیاده می شدم…ازسوپری محلمون,یه بطری اب معدنی

گرفتم و به طرف خونه راه افتادم..جلوی در خونه که رسیدم کلید رو از توی کیفم در اوردم و توی قفل چرخوندم…

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان استایل

دانلود رمان هکمن

صفحات: 268

ژانر: عاشقانه

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین