فروشگاه

دانلود رمان رخ زبرجد اثر سیلوا

دانلود رمان رخ زبرجد اثر سیلوا

دانلود رایگان رمان رخ زبرجد اثر سیلوا

 

 

معرفی رمان:

مردی از تبار گریگور با گذشته‌ای تاریک، مبهم و خونین که پس از دوازده سال گمنامی و زندگی در سایه‌ها، نیرومندتر از همیشه برگشته تا انتقام بگیرد… دختری بدون حامی، زخم خورده، به حکم آب و مردی با چشمانی زبرجدی و قلبی پر از کینه، به حکم آتشی سوزان، چه می‌شود اگر آب، آرام جان آتش شود؟

 

 

 

قسمتی از رمان:

مامی تا چند سال پیش، عاشق این بود که مادربزرگ صدایش کنیم؛ اما هنگامی که من و پندار و پرهام بزرگ شدیم و احساس کرد این عنوان، پیر نشانش می دهد، تبدیل شد به مامانی؛ اگرچه که در حضور فردی جز اعضای خانواده، باید مامان آذر صدایش می کردیم. با سروصدایی که در سالن اصلی در جریان است و بروبیای آدم ها در حیاط، باز هم چیزی به سرم کوفته می شود و چشمانم را می سوزاند. مامی مانند همیشه، در آشپزخانه میچرخد
و بازرسی می کند. به همه سلام میکنم و از آن گرمتر، پاسخ می گیرم. چند دقیقه ای سر به سرش میگذارم و او، باز هم موهایم را به هم میریزد و غر میزند. دوست ندارد کوتاهشان کنم و حالا که کمی بلند شده، پافشاری می کند کوتاهشان نکنم. ظرفی پر از غذا می دهد دستم و با انتقاد از مادرم، تلما، مرا پشت میز می نشاند و می گوید تا آخرش را باید بخورم و اگر از آن بماند، آن را در یقه ی لباسم خالی خواهد کرد. بهتر است یادم نرود که در این زمینه،
پیشینه ی درخشانی هم دارد. روبه رویم می نشیند و از تلما می پرسد و من با دهان پر پاسخ میدهم: «رفتن ماه عسل.» چشمانش گشاد می شوند و میپرسد: «پس تو کجا بودی؟ کی رفتن؟ کجا رفتن؟ کی میان؟ دیروز باهاش صحبت کردم چیزی نگفت چرا؟ این چه وضع غذا خوردنه؟ چرا عجله داری؟ قاشق را روی میز می گذارم و در حالی که برمی خیزم، به سختی می گویم: «خودش اومد… میگه بهت.» به ظرف اشاره می کنم و می گویم…

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان خزان زده

دانلود رمان جدایی به ناحق

صفحات: 1199

ژانر: عاشقانه،انتقامی،معمایی

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین