فروشگاه

دانلود رمان ضربان زندگی نویسنده محدثه مرادی

دانلود رمان ضربان زندگی نویسنده محدثه مرادی

دانلود رایگان رمان ضربان زندگی از محدثه مرادی

 

 

معرفی رمان:

سرگرم درسام بودم که با صدای پیامک گوشیم حواسم پرت شد، روی صفحه‌اش شماره ناشناسی افتاده بود! پیامش رو باز کردم، نوشته بود:
– سلام، خوبی؟
این کیه که نصف شب هوس حال و احوال پرسی کرده؟! براش نوشتم:
– سلام فکر می‌کنم اشتباه فرستادی!
چند دقیقه بعد دوباره صدای پیامک گوشیم من و از افکارم بیرون کشید!
– خیلی ببخشید، مزاحمتون شدم.
کنجکاو شدم ببینم کیه؟ شروع کردم به تایپ کردن.
– نه بابا مزاحم چیه؟!
براش سند کردم که بعد از چند ثانیه جوابش برام اومد.
– شما دختری یا پسر؟

 

 

 

 

قسمتی از رمان:

براش نوشتم:
– دخترم، شما چی؟!
هر چی منتظر جواب موندم، جوابی نیاومد من هم بیخیال شدم و رفتم سر درسم، تقریبا دیگه تموم کرده بودم و خوابم می‌اومد تا چشم روی هم گذاشتم صدای پیامک گوشیم بلند شد؛ دوباره همون ناشناس بود. برام نوشته بود :
– پسرم، میشه اسمتون رو بدونم؟!
چه پر‌رو چایی نخورده پسر خاله شد، منم برای این که فکر نکنه منتظرش بودم یکم دیرتر جوابش رو دادم، براش نوشتم:
– آهان، اسم من بیوسا هستش.
بعد از دو دقیقه جوابم رو داد:
– چه اسم جالبی! منم باربد هستم؛ معنی اسمتون رو می‌دونید؟
باربد! ناخوداگاه این اسم به دلم نشست.
– اسم شما هم خیلی قشنگه؛ معنی اسمم منتظر و امیدوار هست.
دلم می‌خواست بیشتر بشناسمش؛ به نظرم آدم جالبی می‌اومد. دوباره براش تایپ کردم :
– یک سوال بپرسم؟
یک دقیقه بعد جوابش رو صفحه اومد:
– شما دو تا بپرس!
تردید داشتم بهش بگم یا نگم، بلاخره دلم رو به دریا زدم و پرسیدم:
– شما چند سالته؟ کجا زندگی می‌کنی؟!
برام نوشته بود:
– بیست و سه سالمه و ساکن تهرانیم. شما چی؟
– خوشبختم آقا باربد، من هم نوزده سالمه و ساکن تهران!
وقتی دیدم دیگه پیامی از طرفش نیاومد، خوابیدم. چشمام دیگه باز نمی‌شد!

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان تا کجا بامنی رفیق

دانلود رمان ماریتا

صفحات: 220

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین