فروشگاه

دانلود رمان شب های بدون مهتاب از بهار اعلمی

دانلود رمان شب های بدون مهتاب از بهار اعلمی

دانلود رمان شب های بدون مهتاب از بهار اعلمی

 

 

معرفی رمان:

رمان از زبون دختری به اسم نازگله که قراره با فرزاد ازدواج کنه ولی با یه اتفاق سرنوشت نازگل عوض میشه و زندگیش تغییر می کنه…

 

 

 

قسمتی از رمان :

روپوش سفیدم رو درآوردم و مانتوم رو به جاش پوشیدم. امروز تولد فرزاد و فرشته بود و باید زودتر می رفتم خونه تا حاضر بشم. ساعت رو نگاه کردم، سه بود. از مرجان خداحافظی کردم و از بخش بیرون زدم. سوار ماشینم شدم و راه افتادم. فکرم درگیر بود، درگیر فرزاد که دو روز بود ازش بی خبر بودم و هر چقدر بهش زنگ می زدم جواب نمی داد. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. سابقه نداشت که فرزاد من رو بی خبر بذاره. ما هر روز با هم تصویری صحبت می کردیم، ولی دو روز بود که از فرزاد خبری نداشتم. وقتی از فرشته هم می پرسیدم می گفت که برای فرزاد کاری پیش اومده و رفته جایی که تلفنش آنتن نمی ده. حرفای فرشته برام منطقی نبود، چون فرزاد قبل از اینکه کاری انجام بده به من خبر می داد. می ترسیدم که براش اتفاقی افتاده باشه. فکرم به قدری درگیر فرزاد بود کهنفهمیدم کی رسیدم خونه.ماشین رو جلو در پارک کردم و دیگه تو حیاط نبردمش، چون دو ساعت بعد می خواستم برم تولد. در رو با کلید بازکردم و وارد حیاط شدم. به سمت خونه رفتم و به محض رسیدن به اتاقم، مانتوم رو در آوردم و در کمد رو باز کردم.

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان سین مثل اوتانا

دانلود رمان روشنایی مثل آیدین

صفحات: 106

ژانر: عاشقانه

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین