دانلود رمان زاده‌ی آشویتس از متین
دانلود رمان زاده‌ی آشویتس از متین
معرفی رمان:
در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم، در میان بوی خون و مرگ و اسارت، مردی در قتل‌گاه آشویتس متولد می‌شود.
تولدی دوباره در دستان نحیف یک دختر اسیر فرانسوی!
ژانت آندره دختری‌ست که به ارتش اجباری ژاپن تبعید می‌شود. زندگی‌اش را یک‌باره در میان تعفن و اسکلت‌ها می‌بیند و در یک نگاه، بوی یاس و تنباکوی مردی او را مغروق می‌کند. مردی که تاوان تمام رنج‌آفرینی‌هایش، در لرزش دلش مجسم شده است.
جوانه زدن حسی ممنوعه در یک خاک مُرده، آغازی برای یک پایان می‌شود؛ انگار که ابعادِ تاریکِ مرگ، در از نفس افتادنِ یک شخص خلاصه نخواهد شد.
قسمتی از رمان:
ژانت دلش می‌خواست فرار کند. زیر نگاهِ خیره‌ی آقای سیمون آب می‌شد و نمی‌توانست کاری کند. لبش را گزید و سرش را با خجالت بالا آورد. تکان شدیدی از ترس خورد. مرد، درست مثل یک شبح، بدونِ تولید هیچ سروصدایی، در یک قدمی‌اش ایستاده بود.
– برای چی می‌لرزی دختر؟
– نمی‌لرزم آقا!
– به کجای فرانسه تعلق داری؟
ژانت نمی‌داست چه چیزی بگوید. راست یا دروغ؟ آب دهانش را با صدایی بلند قورت داد.
– هر چیزی رو باید دوبار برات تکرار کنم؟
– مارسِی آقا. ما، مهاجرت کردیم.
– خوبه.
ژانت نمی‌فهمید چه چیزی خوب است. نمی‌خواست این‌جا بماند. می‌خواست در را باز و فرار کند. به خوابگاه برود و در تخت، پشت شارلوت مخفی شود. همه‌ی این‌ها قلبش را به تپش سریعی وادار می‌کرد.
– ترسیدی؟
– نه آقا.
دروغ احمقانه‌ای گفت. دست‌های لرزانش را مشت کرد و خواست سوالی بپرسد؛ اما متوقف شد. چون آقای سیمون کاملاً نزدیکش ایستاده بود و انگار جلوتر می‌آمد. مرد نزدیکش ایستاد. بوی نوشیدنی، تنباکو و ادکلن زیر بینی‌اش پیچید.
مطالب پیشنهادی:
ژانر: عاشقانه
