فروشگاه

دانلود رمان قصه موج از خورشید شمس

دانلود رمان قصه موج از خورشید شمس

دانلود رمان قصه موج از خورشید شمس

خلاصه رمان:

موج به اجبار پدربزرگش مجبور است با فریاد، هم بازی بچگی اش ازدواج کند.

تا اینکه با دکتر نیک آشنا شده و در ادامه حقایقی را در مورد زندگی همسرش می‌فهمد…

 

قسمتی از رمان

پشت سرم ایستاده بود هینی کشیدم از ترس. بی تفاوت به من یه نخ

سیگار روشن کرد گوشه ی لبش گذاشت و با فندک زیپوی اصلی که

میدونستم از اتاق کار آقا جون کش رفته سیگارشو روشن کرد و با اولین

پک دودش رو به صورت من زد قفسه ی سینم سنگین شد رومو برگردوندم

بلند شدم به داخل خونه برم که بازوم رو گرفت نارنجها از دستم افتادند .

چشمم به دنبال نارنج ها سر خورد روی پله ها که دوباره لب زد-

-گفتم دلم برات تنگ شده بود. رومو برگردوند م مستقیم تو چشمهاش

خیره موندم جنگل ته چشم هاش آتیش گرفته بود حرصی شدم-

– کر که نیستم شنیدم

همینجوری که سرفه می کردم با دست هلش دادم عقب -داری خفم

می کنی برو کنار

-برم کنار؟من تازه اومدم مکث کرد

بابا بزرگ دوباره میخواد منو تورو به جون هم بندازه… تک سرفه کرد -که

البته فکر کنم موفق هم شده یه پک دیگه زد و دودشو تو هوا فوت کرد تو

همه چیو از دید خودت می بینی دختر جون…

 

 

قیمت25000

صفحات: 203

ژانر: عاشقانه،بزرگسال،معمایی

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین