فروشگاه

دانلود رمان قفس چکاوک pdf از زهرا خزائی

دانلود رمان قفس چکاوک pdf از زهرا خزائی

دانلود رمان قفس چکاوک pdf از زهرا خزائی

خلاصه رمان:

او دختری زیبا از دیار روستا بود…ساده و بی آلایش..صدایش می‌زدند پرنده…

نامش چکاوک بود…

او بعد از فوت پدر و مادرش در راه مشهد،به دست عموی معتاد خود اسیر می‌شود

منوچهر عمویش برای جور کردن پول موادش تن دخترک را به حراج می‌گذارد

تا اینکه ارباب جوان روستا،برای انتقامی دیرینه از برادر چکاوک،با دادن مقداری طلا

به منوچهر چکاوک را می‌خرد…آیا این راه نجاتی برای دخترک قصه است؟؟یا عذابی سخت؟؟؟

دخترک درد و رنج های زیادی در این راه متحمل میشود،برده ی ارباب هامون بزرگ می‌شود

غافل از اینکه روزی چکاوک بدجور دل ارباب هامون را به تاراج قلبش می‌برد و….

قسمتی از رمان

مانند بيد ميلرزيدم

خودم را در کنج اتاق جمع کردم و تا در حد امکان قايم شدم

ولی از که؟ از کسی که درست مثل فرش هايش حراج زده بود که برادر زاده اش را ميفروشد؟

اولين مشتری امروزم پشت در درحال صحبت با عموی قمار باز و معتادم بود

مگر حق حرفی داشتم؟ اخرين باری که حرف زدم با موهايم در زمين کشيده شدم

دندان هايم را چفت کردم تا بيشتر از اين نلرزند

برخوردشان صدايی ميداد که صدای معامله شان را نميشندم

_بايد ببينمش

انگار درباره ی دستمالی حرف ميزدند

عمويم با زبان چربی چنان حرف ميزد تا پول مواد امشبش را جور کند

_چرا که نه اقا بفرماييد از اين طرف

بيشتر پنهان شدم و صدای قيرقاژ در امد

در خراب که خودم ميبستمش

در باز شد و اول مرد سياه پوشی وارد شد و بعد عموی لاغرم پيش ان ها چيزی نبود!

ميتوانست زير پايش لهش کند تا کمی در هايم تسکين يابد چرا نميکرد؟

 

قیمت35000

صفحات: 1147

ژانر: عاشقانه،اربابی

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین