فروشگاه

دانلود رمان تجانس pdf از زیبا سلیمانی

دانلود رمان تجانس pdf از زیبا سلیمانی

دانلود رمان تجانس pdf از زیبا سلیمانی

خلاصه رمان:

قصه‌ی از دل تفاوتها که به تجانس‌ها ختم می‌شد دختری سرکش و جولانگر خط می‌زند

معادلات مردی از جنس امنتیت را و سرمشق می‌شود برای شبهای که چراغهای روشن

شهر او را فریاد می‌زنند و او چه مقهور می‌شود در این عشقی که اگرچه از سراب تفاوتها

ریشه می‌گیرد اما به قصه همسان شدنها و تجانس‌ها ختم می‌شود. آری داستانِ تلاقی

دوخط موازی را شنیده‌ی؟ دو خطی که در تجانسها سر خم می‌کنند برای یکی شدنها؟

اینجا رسم و الخط یکی شدنهاست میان تجانس..

قسمتی از رمان

(ضربه‌‌ی کاری) خورشید رخت نورانی اش را از آسمان جمع کرده بود و حالا تن شب مهمان

مهتابی بود که از روز اول آشنایی شان میانشان حکم نور را داشت پس از شب های

طولانی نشسته بودند در بالاترین جای که تهران به خود دیده بود و

انگار شهر همیشه جوشان تهران زیر پایشان خاموش

بود و بی تحرک حتی اگر هزارن چراغ روشن به انتظارشان چشمک میزد هر بار به اینجا

و به این نقطه می‌رسیدند ورق بینشان بر می‌گشت آخرین بارش را وقتی آمده بودند

که این پرونده هنوز شروع نشده بودو مهران عزم کرده بود بیازمایید

مردی که آزمون‌ها پس داده بود در راه این مسیر استوار و به

ایمان رسیده بود که ایقان را خدا می‌دهد به قلب‌های هوشیار و ذهن‌های بیدار.

_اولین باری که دیدمت رو یادت هست؟ راستین با شنیدن این جمله ریز خندیدو آرام گفت:

چوب کاری نکن. مهران دستی روی صورتش کشیدو سرش را روبه

آسمان گرفت خورشید انگار پشت ابرهای سیاه بود و او نور را میان

همین تاریکی می‌دید درست به شفافیت روزی که او را دیده بود.

-اومده بودم حجتی رو ببینم کار فوری داشتم که یه سربازی اومد تو اتاق و گفت:

آقا این بازداشتی باز دردسر درست کرده حجتی عصبانی شدو یه فش نون و آبدار داد.

یه چیزی ته قلبم بهم گفت این بازداشتی سهم تو از این سر زدن یهویی …

قیمت32000

صفحات: 1582

ژانر: عاشقانه

تلگرام مای ناول روبیکا مای ناول

نظرهای کاربران

اولین نظر را در مورد این آهنگ شما ارسال کنین