دانلود رمان سوگلی شیخ (فایل اصلی) pdf از شاین

دانلود رمان سوگلی شیخ (فایل اصلی) pdf از شاین
خلاصه رمان:
کل صورت و بدنش میلرزید تک تک اجزای صورتش، از عصبانیت میلرزید
گریه ام شدت گرفت و گونهاشو با انگشت شصت نوازش کردم
فواِد من این شکلی نیست من من تورو –
نمیشناسم تو فواد نیستی فواد اینکارو باهام نمیکنه مرگ من به خودت بیا
نگاهش به اشکام بود و نفس نفس میزد
سنگینی بدنش ، دردم رو بیشتر کرده بود یهو آثار خنده توی چهره اش پیدا شد
فواِد تو؟ –
هق هق کردم و سیلی از اشک روی گونه ام روونه شد
دستش رفت پایین و نفهمیدم میخواد چیکار کنه که با
شنیدن باز شدن سگک کمربندش تموم دنیا روی سرم اوار شد
با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم
فواد –
غرید
لال شو –
قسمتی از رمان
بار سوم بود که این سوال رو میپرسیدم به سمتمون
اومد و بعد دستش رو به کمر زد
سامیارم رفیق فواد –
پوزخندم پررنگ شد
چیه؟ اومدی کار ناتمومشو تموم کنی؟ خودش دلش –
نیومد منو بکشه تورو فرستاد؟
فشار دست آسلی دور بازوم بیشتر شد و زیر لب هینی
کشید مردی که میگفت اسمش سامیاره، چشماش رنگ تاسف گرفت
روی مبل رو به روییم نشست و سرش رو پایین انداخت
قیمت38000
صفحات: 3961
ژانر: عاشقانه،جنایی،معمایی،بزرگسال