دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری

دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری
خلاصه رمان:
دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟
چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن!
– مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من!
پسرک جوکر پشت دست دختر را گرفت و لبخند زیبایی زد:
ولی من مطمئنما تو ماهرتری!
قسمتی از رمان
به سرعت سمت در خانه چرخید اما سهراب از او زرنگ تر بود و با شلیک تیر
بیهوش کننده ای او را از پا درآورد.
پر از ناامیدی به فاصله ی کمش با در چشم دوخت و قطره اشکی گوشه ی
چشمانش را تر کرد. قبل از آن که بیهوش شود در آغوش سهراب فرو رفت و به
خود لرزید. باز هم گذشته ها داشت برایش تکرار می شد…
با احساس درد شدیدی که در پهلویش پیچ خورد، چشم های بی رمقش را از
هم باز کرد. بی جان روی تخت افتاده بود و پرتوهای نارنجی رنگ خورشید با
آخرین توانی که داشتند از لا به لای پنجره ی حریر و طوسی رنگ اتاقش سرک
می کشید. نگران حال دخترکمان بود؟
با کرختی تکان خفیفی خورد و ملاحفه را کنار رد و به بدن سر تا سر کبودش که
با تاپ و شلوارک پوشیده شده بود، نگاهی انداخت و اخم درهم کشید. سال ها
از آخرین باری که در دام این کفتار افتاده بود، می گذشت. حالا که سنش بالا
رفته بود تصورش را هم نمی کرد که گذشته ها برایش تکرار شود. با بی رحمانه
ترین حالت ممکن اشک حجوم آورده بود به میشی هایش.
پر از درماندگی از جایش برخاست و خودش را به حمام اتاقش رساند و آب سرد
را باز کرد. بگذار آب روان بشوید؛ تمام دردها، افکار، زخم ها، اشک ها، غریبانه
های بی پایانش و…
“خدایا کم آورده ام..
صفحات: 484
ژانر: روانشناختی،انتقامی،رازآلود