دانلود رمان روژیار از سارا pdf

دانلود رمان روژیار از سارا pdf
خلاصه رمان:
رمان روژیار سرگذشت دختری به اسم دلا و روایته ده سال تنهایی و پشت کردن خانواده به اونه…
و حالا مردی وارد زندگیش میشه که از دل همون گذشته هست اما هیچکدوم از اونا خبر ندارن…
رمان روژیار شامل صحنه هایی است که ممکن است برای همه سنین مناسب نباشد.
قسمتی از رمان
پلاستیک خریدا رو از اسانسور بیرون آوردم و گذاشتم جلوی در.
خیلی خسته بودم از تو کیفم کلیدو پیدا کردم درو باز کردم خریدا رو یکی یکی بردم داخل و نفس خستمو بیرون دادم.
نگاهم دور خونه چرخید با این حجم خستگی چطوری اینجا رو باید مرتب میکردم!!
وارد اتاقم شدم و لباسامو عوض کردم تو آینه نگاهی به خودم انداختم.
یه دختر ۲۴ ساله بودم، اگه از بیرون کسی منو میدید شاید هیچوقت نمیتونست زندگیمو حدس بزنه.
منم نمیخواستم که هرکسی داستان زندگی منو بدونه.
نگاهم رو عکس سه نفره ی کوچکی که روی میز ارایش گذاشته بودم قفل شد.
۱۶سالم بود که تویه تصادف جاده ای پدر و مادرم رو باهم از دست دادم.
خودم نزدیک به دو هفته توکما بودم و وقتی به هوش اومدم بی کس ترین شده بودم.
یادمه وقتی فهمیدم که هر دو رو از دست دادم دلم میخواست چشمامو ببندم و دیگه باز نکنم اما دنیا برای من خواب های دیگه ای دیده بود.
هیچکدوم از مراسمای پدر و مادرم رو نتونستم شرکت کنم و وقتی برای اولین بار برگشتم
خونه انقدر حالم بد شد که همونجا غش کردم.
اما بازم سرپا موندم. زنده موندم و ادامه دادم.
چه شبایی که تا صبح گریه میکردم و صبح با چشمای ورم کرده میرفتم مدرسه….
وقتی از بیمارستان برگشتم فقط یک ماه خونه ی مادربزرگم موندم بعد از اون مادر بزرگم کلید خونمون رو بهم داد و گفت:
-حالا که حالت بهتر شده بهتره برگردی خونتون منو پدربزرگت از پس یه دختر جوون بر نمیایم.
همین….!
قیمت38000
صفحات: 785
ژانر: عاشقانه،اجتماعی،رئال